عاشور گلدی گرکزی
عاشور گلدی گرکزی – ترکمن صحرا
زمانی که برای اسب، جو میریختم، نصفی از آن را بدون آنکه پدرم متوجه شود، میفروختم تا بتوانم برای استادم سیگار بخرم.
در مدت هفت سالی که در کنار استاد یاد میگرفتم، خیلی زحمت کشیدم.
یادم نمیآید پدرم را روی دوشم گذاشته باشم و از آب رد شده باشم، اما بارها و بارها استادم را روی دوش گرفتم تا بتوانم او را از رودخانه رد کنم.
آن زمان که پل نبود، آب رودخانه هم سرد بود.
عاشور گلدی گرکزی - ترکمن صحرا
زمانی که برای اسب، جو میریختم، نصفی از آن را بدون آنکه پدرم متوجه شود، میفروختم تا بتوانم برای استادم سیگار بخرم.
در مدت هفت سالی که در کنار استاد یاد میگرفتم، خیلی زحمت کشیدم.
یادم نمیآید پدرم را روی دوشم گذاشته باشم و از آب رد شده باشم، اما بارها و بارها استادم را روی دوش گرفتم تا بتوانم او را از رودخانه رد کنم.
آن زمان که پل نبود، آب رودخانه هم سرد بود.