اعتبار مقام هر بابا یا ماما، به تعداد خونهایی که خورده است، بستگی دارد. مثلا میگویند فلان بابا، سه خون خورده است و بهمان ماما پنج خون. در مجلس زار، برخلاف مجالس بادهای مسلمان، اگر اسم خدا، رسول و ائمه بر زبان یکی برود، زار به هیچ صورتی زیر نمیشود، بنابراین هر کسی که وارد مجلس زار میشود، کفشهایش را بیرون مجلس در میآورد و بدون سلام گفتن، در ردیف و جرگه “اهل هوا” مینشیند.
در موقع شستن، با هیچ یک از حاضرین مجلس نباید صحبت کند. اگر چای یا قهوه برایش آوردند، بعد از صرف چای یا قهوه نباید استکان یا فنجان را به زمین بگذارد، بلکه باید منتظر بشود تاخادم مجلس بیاید و ظرف را از دست وی بگیرد. هیچ کس نباید بلند بلند حرف بزند. اصولا صحبت کردن در مجلس زار جایز نیست و اگر کسی خلاف این عمل کند، حد رویش میافتد و این حد را بابا یا مامای زار تعیین میکند.
به هرحال، بابا یا ماما با تکان دادن خیزرانی که به دست دارد، مجلس بازی را شروع میکند. خود بابا سروقت یکی از دهلها و اغلب سروقت « مودندو» میرود و شروع میکند و به کوبیدن و شعر خواندن و غنی کردن. مجلس که گرم شد، دیگران هم همراه، آواز بابا دم میگیرند. آواز و اشعار زاران، در سواحل آفریقا، همه به زبان سواحلی است با وجود این همه، ساعت ها میتواند به زبان ناآشنای سواحل غنی بکند.
در شعر زیر بعد از سه چهار بیت عربی، اشعار به سواحلی تبدیل میشود: کل زار وفو و انا ما وفوتی شیخ شنگر رضوز و انا ما رضونی و زفنا و زفش نایی دونی و انت دوئی در مجلس زار، شخص مبتلا را همیشه پهلوی بابا مینشانند. بعد از یک مدت بازی، مبتلای زار آرام آرام تکان میخورد و معلوم میشود باد در بدنش به حرکت در آمده است. بازی زار در سواحل ایران به صورت نشسته درآمده است. مجلس بازی در سواحل، همیشه درفضای باز اجرا میشود. بدین ترتیب که تمام اهل هوا، به صورت دایره جمع شده، حلقه میزنند و شخص مبتلا را در وسط حلقه مینشانند. دهلهای زاران سواحلی، خیلی بزرگتر از جاهای دیگر است. هنوز عدهای از اهل هوا هستند که چنین مراسمی را به یاد دارند.
با وجود این، اگر خوب تحقیق شود، در بعضی جاها هنوز هم زار را سر پا بازی میکنند. مثلا در بندر چارک، به همان صورت قبلی، بازی را سرپا میرقصند، درست مثل نوبان یا لیوا. در مجلس زار، زان و مرد با هم جمع میشوند و کنار هم مینشینند . بازی معمولا چندین شبانه روز طول میکشد. حتی دیده شده که بعد از هفت روز کوبیدن و آواز زار یکی پایین میآید و تکان میخورد. به هر صورت در تمام مدت شبانه روز، هیچ کس از مجلس بازی دور نمیشود و آنهایی که خسته شدهاند، روز را در همانا به خواب میروند و سیاهی شب پیدا نشده، دوباره شروع به کوبیدن میکنند.
به هر صورت، ابتداشخص مبتلا شروع به لرزیدن میکند و به تدریج تکانها زیادتر شده از شانهها به تمام بدن سرایت میکند. در این موقع صدای دهلها بیشتر اوج گرفته و آوازها بلندتر میشود. در چنین مرحلهای علاوه بر شخص مبتلا، زار داخل سر عده زیادی هم طلوع میکند و همه در حال سر جنباندن از خود بیخود شده و غش میکنند.
آهنگ مخصوصی لازم است تا زار زیر شود، بنابراین به تعداد زارها و بلکه بیشتر وزن و آهنگ بازی تغییر میکند. وزن و آهنگها را “دهل کسر” عوض میکند. “مودندو” و “گپ دهل” تنها سرعت وزن را معین میکنند و اغلب با هم یکنواخت کوبیده میشوند.” این قسم شعرخوانی، موسیقی، بازی ، رقص و ادعیه، با تفاوتها و حذف و حواشی، تقریبا در بیشتر زارها، مانند متوری، شیخ شنگر، دینگومارو، امگاره ،چین یاسه، بوجمبه، نمرود، بومریوم و برخی دیگر از زارها نیز به اجرا در میآید. گروه دیگری از بادها، مشایخ نام دارند که البته جزو بزرگان دینی هم محسوب میشوند.
به همین خاطر، این گروه از بادها که شیخ فرج، شیخ جنو، شیخ شریف، شیخ شائب، شیخ سیداحمد، شیخ جوهر، شیخ عثمان و …. نام دارند، بادهای کم خطرتری هستند و نذر ونیاز نیز میپذیرند. ظاهراً علت ابتلای بیماران به این گونه بادها، بی حرمتی به اولیاء و مشایخ مسلمان است. در اکثر این گروه از بادها نیز زن و مرد با همراهی دهلها میرقصند. از میان مجموعه بادها “لیوا” از سبکترین و کم خطرترین آنهاست. از همین رو به اصطلاح جهت “زیر کردن” این باد، اکثر مردان و زنان، درآن شرکت میجویند. “دراین بازی علاوه بر دهلها، یک کرنای بزرگ هم میآورند شبیه ساز “متوری” که صدایش تا تپهها و آبادیهای دور میرود و به صدای همین ساز است که جماعت از همه طرف برای بازی میریزند.
“دهل لیوا” همان “پی په” است. دو تا دهل “پی په” را به کمر دهل زن میبندند؛ یکی را جلو دیگری را به عقب… همیشه در کنار طبال، یک نفر دیگر راه میرود که سینی مخصوصی به دست دارد و چوبهای دهل را همیشه توی این سینی میگذارد، ولی به طور معمول، همیشه سه “پی یه” و یک “وقوف” به سربازی میبرند. دهل زن، در حال زدن، بازی میکند. وقتی بازی اوج میگیرد، هر کس، هربادی که داشته باشد، بادش پایین میآید، ولی روی هم رفته، آهنگهای ضربی”لیوا” چنان است که حتی دیگران را هم که اهل هوا نیستند، به رقص میآورد. بازی “لیوا” ساعتها و روزها طول میکشد و همیشه خاطره مطبوعی به جا میگذارد”. لیوان بلوچی، به رغم تفاوتهایش با لیوای دیگر مناطق، در کلیت خود با آنها همانند است.
لیوا در بلوچستان بر دو نوع است: « در مجلس یکی ازآنها قرهنی یا زمر به کار میرود و سایر سازهها، عبارتند از یک دهل بزرگ و مخصوص که از پوست گاو ساخته شده است و به دو چوب و دو دستی بر آن میکوبند و سه تا دهل کوچک ظروف مسین. در مجلس این باد، فقط مردهای جوان میرقصند. این باد صاف (بی خطر) است و بسیار بیکینه میباشد. کسی که این باد را دارد، در مجلس سایر بادها، هنگامی که ساز و دهل و قرهنی و سایر سازهها نواخته میشود و رقصندگان میرقصند، حالشان دگرگون میشود… نوع دیگر لیوا [در بلوچستان] بوم (Bom) نام دارد که در مجلس آن هم، مردان جوان میرقصند. در مجلس آن از یک دهل بزرگ که با دو چوب و دو دستی نواخته میشود، استفاده میشود و نیز از ظروف مسی که بر آنها میکوبند”.
نکته جالب توجه اینکه تقریبا همه معتقدان به این گونه آیینها، از برخی بادهای سبک، همچون لیوا گریزان نیستند و علاقهمند ند تا به صورت داوطلبانه، در مراسم آن شرکت کرده و به رقص و بازی بپردازند. در واقع گروهی از بادهای کم خطر به عنوان تفریحی عمومی مورد توجه قرار دارد. شرکت عموم در این گونه رقصها، آنها را به صورت مناسک تفرج آمیز جلوه گر میسازد. مسئله بادها در بلوچستان، ماهیتاً و از نظر ساختار و بنیانهای اعتقادی، تفاوتی با موضوع باد در نواحی دیگر ایران ندارد. اما نفوذ رسوم، بازیها و رقصهای بلوچی در آن بیشتر است. در واقع میتوان گفت که در بلوچستان، این گونه آیینها از شکل آفریقایی، عربی و ایرانی آن در جنوب شرقی، به هئیت آیین آفریقایی، بلوچی، عربی و به شکل کمرنگتر ایرانی جلوهگر میشود. آداب مناسک فرقهای درآنها قویتر است و از تنوع بیشتر در رقص و نمایش برخوردارند.
(کل زار وفو و انا ما وفوتی شیخ شنگر رضوز و انا ما رضونی و زفنا و زفش نایی دونی و انت دوئی )سلام میشه معنای این آواز زار رو برام بفرستید مرسی