ترانه گیلکی رعنا – داستان رعنا به سالهای قیام میرزا کوچکخان جنگلی بر میگردد و روایت است که رعنا توسط کردآقاجان (از عیاران زمان خود) از روستایش دزدیده میشود اما بعد رعنا با او ازدواج میکند. یک سال بعد کردآقاجان در درگیری زخمی و سپس در اثر پرت شدن با اسبش به درهای در جایی به نام کلرود از بین میرود و رعنا که خود را روسیاه میبیند از برگشتن به روستا احراز میکند. این شعر توسط عاشق او سروده میشود. هرچند نمیتوان صحت و سقم روایت یا جزییات را به قطعیت مشخص کرد اما شعر خود اطلاعاتی از قبیل ازدواج رعنا با کردآقاجان و اینکه سراینده شعر را از زبان پسر دایی او میسراید (خواه در واقعیت هم چنین بوده باشد) و همچنین عدم پذیرش رعنا در جامعه آنروز، قابل استنباط است. این نمونه یکی از قدیمیترین و اصیلترین اجراهای این ترانه است.
(سایر داستانهای رعنا را اینجا بخوانید).